اینجا بگو اگر چه بجای نمی رسد فریاد ...
اینجا کلام حق دم شمشیر می شود گاهی ...
اينجا از مهر و محبت گفتن جرم است ...
اينجا از حقوق بشر گفتن جرم است ...
اينجا محبت کردن جرم است ...
اينجا صداقت و پاکي جرم است ...
اينجا از وفا گفتن جرم است ...
اينجا دوست داشتن جرم است ...
اينجا عشق ورزيدن جرم است ...
اينجا درد کشيدن جرم نيست ...
اينجا مرگ جرم نيست ...
اينجا آزادي ، صداقت ، محبت ، انسانيت و عدالت جرم است ...
اينجا از حقوق بشر گفتن جرم است ...
اينجا محبت کردن جرم است ...
اينجا صداقت و پاکي جرم است ...
اينجا از وفا گفتن جرم است ...
اينجا دوست داشتن جرم است ...
اينجا عشق ورزيدن جرم است ...
اينجا درد کشيدن جرم نيست ...
اينجا مرگ جرم نيست ...
اينجا آزادي ، صداقت ، محبت ، انسانيت و عدالت جرم است ...
اینجا جرم من دوست داشتن است ...
اینجا من متهم با عشق ورزیدن هستم ...
اینجا محاکمه می شوم چون عاشق شده ام ...
اینجا بگو از بی رحمی ، بگو از ظلم ، بگو از ستیز و استبداد ...
آري اينجا زنده بودن و زندگي کردن جرم است ...
آري اينجا زنده بودن و زندگي کردن جرم است ...
عاشق شدن جرم نیست ... تو عاشق شدی که بمانی .. شاید وجود او که امد برای ان بود که تو را مسمم کند بمانی و بدانی که ایران به تو می بالد اگر زنده بمانی .. و اگر بری شاید در صفحه ای از تاریخ خاک بخوری ...محکومی .. بی گناهی ... بمان .. محکم و استوار .. ثابت کن جرم تو جرمی نیست که مجازاتی این چنین داشته باشد ... و به دنیا بگو بودن در من بودن نیست ... بودن در ما بودن است و عاشق بودن ... هر چند اگر هرگز این ما به واقعیت نزدیک حتی نشود ... زنده باد و زنده باش ...
پاسخ دادنحذفگاهی اوقات فکر می کنم دوست مثل یه سکه ی نایاب می مونه...
پاسخ دادنحذفسلام مرد
پاسخ دادنحذفخوشحال و خوشحال و خوشحالم
تقدیم به برادر گلم قطعه شعری کوچک و بس عطیم از احمد شاملو
هرگز کسی چنین به کشتن خود بر نخواست که من به زندگی نشستم
سحر نزدیک است
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخ دادنحذفsalam
پاسخ دادنحذفomadam ye chizi benevisam ama nashod yani natonestam
ashegh boodan o ashegh shodan jorm nist ama ...
dar panahe yazdane pak
shad zivi o tandorost