[شنبه, مهر ۱۵, ۱۳۸۵
|
1 نظر
]
هرگز از مرگ نهراسيده ام
اگر چه دستانش از ابتذال شکننده تر بود
هراس من باري، از مردن در سرزميني است که
مزد گور کن از آزادي آدمي افزون باشد !
-----------------------------
آری حقیقت اینگونه است
تلخ و شکننده
چه می توانم بگویم خدایا ؟
احمدباطبی در بند است
و امیدوارم که هر چه سریعتر راهی یابد
مجتبی هم آزاد شد
براش آرزوی موفقیت و سر بلندی دارم
---------------------------
برای تو می نویسم
دوست داشتن از بین رفتنی نیست
ولی بی حضور آنکه دوستش داری
مرگیست بی پایان...