| 0 نظر ]
سالگرد پدر رفیق عزیزم هست ، بس دلم گرفته است از نبودن اویی که نه دیدمش نه می شناسمش نه خواهم دیدش !

مستانه باش! مستانه باش! این خانه بی خُم خانه نیست!
در عمق ِ این آتشکده، جز پیکر ِ پروانه نیست!
در این هجوم ِ ناگهان، سر را منه بر آستان،
چون رنگی از رنگین کمان، بر طاق ِ این ویرانه نیست!


بیا، بیا! تو بیا! ای طلایه دار ِ غزل!
بیا! بیا! به تماشای سنگسار ِ غزل!

مستانه باش! مستانه باش! این خانه بی خُم خانه نیست!
در عمق ِ این آتشکده، جز پیکر ِ پروانه نیست!
کبکان همه تسبیح گو، خون ها روان در ذهن ِ جو،
سیمرغ ِ ما ـ با شب بگو!- در بند ِ آب ُ دانه نیست!
سرریز شو از صبر ِ تن، این قاصد ِ یلدا شکن!
مینای سرخ ِ خوی ِ من، در حجم ِ این پیمانه نیست!

بیا! بیا! تو بیا! ای طلایه دار ِ غزل!
بیا! بیا! به تماشای سنگسار ِ غزل!
ادامه نوشته ... »
| 2 نظر ]
آقای هادی نیکخواه بعنوان اولین قربانی طرح امنیت روانی بخاطر وبلاگ نویسی و نشر اکاذیب بازداشت شده بود .
فعلا با قید ضمانت آزاد هستم ، کمک کنید
اینجانب هادی نیکخواه با شکایت حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی شهرستان تکاب به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی در وبلاگ شخصیم امروز به دادگاه شهرستان تکاب مراجعه و فعلا با قید ضمانت 40 میلیونی آزاد هستم .
اونجور که من دیدم اتهام فقط به خاطر یه لینک در انتهای یک مقاله است که نیروی انتظامی ادعا داره که این سایت لینک شده که حای بعضی تصاویر ... متعلق به منه در حالی که این لینک در اثر یه کپی پست بوده و از طرف بازدید کننده فرستاده شده و من هیچ اطلاعی از این سایت و گردانندگان اونهم ندارم و همچین این صفحه قبل از اینکه وبلاگ من بوجود بیاد وجود داشته و از وقتی هم که متوجه این لینک شدم اونو سریعا پاک کردم .
حالا خواهشم از شما دوستان عزیز و بازدیدکنندگان این وبلاگ اینه که منو راهنمای کنید چون من هیچی از قانون و حقوق سر درنمیارم . چطوری باید از خودم دفاع کنم . واقعا تو بد دردسری گیر کردم کمکم کنید. دوستان اگه خواستن بگن تا شما تماس رو هم اعلام کنم
آدرس وبلاگ شیز هادی نیکخواه
ادامه نوشته ... »
| 1 نظر ]



عکس مورد نظر با فشار صاحب عکس سانسور شد بزودی بر علیه این فرد به دادگاههای بین المللی شکایت خواهم کرد . . . !
آخه تو نیستی بفهمی ... چیش رو بماند ولی کمی فکر کنی می فهمی !


دوستت دارم بخاطر اینکه صداقت داری ، تو رفاقت کم نمی ذاری ، می نویسم در موردت چون کسی تو این دوره زمونه ارزش تو رو نداره که بخوام در موردش بنویسم !

گل من می دونی حرفت رو بیشتر از خدا و بنده هاش قبول دارم و حتی راضی نیستم خم به ابروت بیاد ، یه رفیق تو این دنیا پیدا بشه تویی و بس !


باز از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است عزیز دلم !دلم بس گرفته و تنگ است !



رفیقم تو تنها کسی بودی که نداشته ها و داشته هایم را با او تقسیم کرده ام و می کنم ! اعتراف می کنم چیزی نداشته و ندارم ولی به آنی که معتقدم قسم هیچ گاه بدون آسودگی تو آسوده نبوده ام !



من نگران خودم نیستم نگران رفیقم هستم رفیقی که خیلی اوقات از خدا هم به من نزدیک تر بوده و هست ... ! نگران رفیقی هستیم که بدون هیچ ادعای همه کاری می کند ، هیچ چشم داشتی نداشته و ندارد !


تمام اینا بهانه بود برای اینکه بگم تا نفسی می کشم برای رفاقت زنده ام و برای پنج اصلی که زنده بر آنهاییم !

صداقت ، عدالت ، محبت ، آزادی و برابری
ادامه نوشته ... »