[شنبه, مرداد ۰۹, ۱۴۰۰
|
0
نظر
]
رضا صادقی گفته: «اونی که با طرح صیانت موافق است، اعتقادشه و باید بهش احترام گذاشت. یاد بگیریم که مخالف ما الزاما دشمن ما نیست... فقط همعقیده نیستیم. مراقب باشیم روبروی هم قرار نگیریم ما همه کنار همیم»
کسی که با طرح صیانت موافق است یعنی با محدودسازی و سانسور اینترنت موافق است، یعنی عقیده او همسو با نقض آزادی بیان و نقض حقوق بشر است و چون ضامن اجرایی دارد باید به او احترام بگذاریم؟ سرچشمه این تفکر باطل احترام به هر عقیده از کجاست؟ تفکری که سازش با هر عقیدهای را روا میداند! حتی عقیدهای که معتقد به اجرای سانسور و نقض حقوق بشر و کشتن انسانهاست! چرا فکر نمیکنید این گزاره را برای تحمل پذیر کردن ظلم و ستم به ما تحمیل کردهاند؟ چرا فکر نمیکنید آنها که ما را گوسفند و برده میخواهند با همین سیاستها و نگرشها و بینشها ما را کور و کر کردهاند و میگویند به هرعقیدهای احترام بگذاریم؟
شما با عنوان احترام به عقیده، ظلم و ستم را عادی سازی میکنید آقای صادقی.
هیچ عقیدهای مقدس نیست و هیچ عقیدهای نباید از گزند نقد و انکار انسان در امان باشد! عقیدهایی که حیات انسان، آزادی انسان و حقوق انسان را نادیده بگیرد، لگدمال کند، تحقیر کند، سزاوار احترام که نیست باید به آن تاخت، باید با آن جنگید و نگذاشت عقیدهای غیرانسانی به عرصه عمل برسد.
کسی که باتون و تفنگ دست میگیرد و معترضان را میکشد، عقیده دارد حفظ نظام و حکومت اسلامی از واجبات است، در ذهنش کسی را که میکشد باغی علیه حکومت میداند و کارش را در جنایت درست میپندارد! باید بگوییم کشتن به بهانه حفظ نظام و حکومت اعتقادش است و باید به او احترام بگذاریم؟ باید بگوییم او که با باتون ما را میزند او که با گلوله ما را میکشد الزاما دشمن ما نیست؟ فقط همعقیده نیستیم؟ مراقب باشیم روبروی هم قرار نگیریم؟ عقیدهای که به فاشیسم معتقد است باید محترم شمرده شود؟ با کسی که عقیدهیِ کودکهمسری دارد فقط همعقیده نیستیم؟ عقیده کسی که زن را نصف مرد میداند قابل احترام است؟ عقیدهای که به مردم خوزستان تشنگی را تحمیل میکند و پاسخشان را با گلوله و سرکوب و کشتار میدهد محترم است؟
لزوما مخالفان ما، دشمن ما نیستند، همانطور که لزوما عقیدهها دشمن ما نیستند، اما گاهی عقاید متحجر و غیرانسانی میتوانند انسانها را به بزرگترین دشمنان انسان تبدیل کنند، داعش را که میشناسید؟ دشمن ما هستند؟ عقیده و دیدگاهشان را میدانید؟ باید به نگرش و عقیدهشان احترام بگذاریم؟ آنها عقیده دارند زن نباید بیرون از خانه برود و زنها حتی اجازهٔ مراجعه به پزشک نباید داشته باشند! محترم است؟ عقیده آنها هرگونه تعامل با کفار و مشرکین (مسیحی، یهودی، ارمنی، بهایی، زرتشتی و...) را حرام میداند، عقیده آنها مشرک را به دار میآویزد! عقیده آنها بردهداری را روا میداند، زنان به اسارت گرفتهشده را حلال و کنیز میشمارد! هر تجاوز و تعدی را مجاز میداند! آیا به داعش و طالبان میتوانیم بگویم آنها مخالف عقیده ما هستند و لزوما دشمن ما نیستند؟ میتوانیم بگوییم با داعش و طالبان فقط همعقیده نیستیم؟ و مراقب باشیم روبروی داعش و طالبان قرار نگیریم؟
از این شعارهای پوپولیستی (اعتقادشه و باید بهش احترام گذاشت) در ظاهر روشنفکری دست بکشید و بهجایِ آن، کنار معترضان و انسانهایی قرار بگیرید که قربانی عقایدی شدهاند که شما آنها را محترم میدانید.
[چهارشنبه, مرداد ۰۶, ۱۴۰۰
|
0
نظر
]
توان حکومت بدون حضور متخصصان، در اندازه ساخت درِ قابلمه کرونایاب است.
وقتی میخواهیم خانهای بسازیم، ساختن یک خانه نیازمند حضور بنا، لولهکش، برقکش، معمار و... است. اگر یکی از اینها نباشد نمیتوان خانه را تکمیل و قابل استفاده کرد. خانه که تکمیل شد میتوان مجوز را عوض کرد و آن را اداری کرد. حالا برای ساخت شبکه ملی اطلاعات (اینترانت ملی) هم همین است، حکومت بدون حضور افراد و شرکتهای متخصص که صرفا منافع خود را میببینند امکان ساخت شبکه ملی اطلاعات را نداشت، این متخصصان و شرکتها را چه کسی جذب کرد؟ دولت روحانی! در دولت روحامی شبکه ملی اطلاعات که «طرح صیانت» برروی آن اجرا میشود ساخته و تکمیل شد.
یک لحظه برگردیم به ۲۵ آبان ۹۸، زمانی که دولت روحانی، دولت برآمده از اصلاحطلبان و «تکرار میکنم» خاتمی اینترنت را قطع کرد، مجلس تندرو و طرحی در میان بود؟ چه حالی داشتیم؟ همه حس خفگی میکردیم، حس میکردیم کسی دستش را بر دهانمان گذاشته حتی اجازه نمیدهد نفس بکشیم چه برسد به فریاد زدن!
امروز را در نظر بگیریم که میگویند مجلس «طرح صیانت» را تصویب کردهاست! جواب ساده است: «خب تصویب کنند»، میگویید چرا؟ چون تصویب یا عدم تصویب آن تفاوتی در اصل ماجرا ندارد! مگر آبان ۹۸ طرحی بود که روزها اینترنت را قطع کردند؟ چرا دور برویم، همین هفته گذشته و الان مگر طرحی بود که اینترنت خوزستان را قطع کردند؟ نه! موضوع خواست حکومت است نه طرح مجلس! اینترنت در آبان ۹۸ در مجلس و دولت اصلاحطلبان قطع شد زمانی که هیچ طرحی هم وجود نداشت،چرا؟ ساده است، چون حکومت میخواست.
مشکل جایِ دیگری است، مشکل ریشه این جریان است، اساس «طرح صیانت» برروی «شبکه ملی اطلاعات» است. زیرساخت «شبکه ملی اطلاعات» را چه کسانی آماده کردند؟ ابرزس، ابرآروان، آسیاتک و... و آنهایی که گفتند قطعی اینترنت بخاطر تحریم است! یعنی اگر شبکه ملی اطلاعاتی وجود نداشت طرح صیانتی اجرا شدنی نبود!
میگویند نظامیها و امنیتیها قرار است ما را کنترل کنند! مگر تا امروز کنترل اینترنت دست دموکراتها یا نمایندگان مردم بودهاست؟ نه، تا امروز هم کنترل همه چیز در دست نظامیها و امنیتیها بودهاست! کافی است سند تبیین الزامات «شبکه ملی اطلاعات» را بخوانیم تا بدانیم قرار است چه بلایی سر اینترنت آوردهاند، و شرکتهای مختلفی چون سحابپرداز، هایوب، ابرآروان، ابرزس، آسیاتک، فناپ و... چه پروژهای را پیش برده و ساختهاند.
شبکه ملی اطلاعات یک فاجعه به تمام معناست. سالهای گذشته برای هسته شبکه ملی اطلاعات ۲۰ هزار میلیارد تومان هزینه شدهاست، هستهای که وظیفهای اصلی آن «کاهش وابستگی به اینترنت» و شکلدهی به واژه نادرست «اینترنت ملی» است. فکر میکنید این پول کلان کجا و توسط چه کسانی برای محدودسازی اینترنت هزینه شدهاست؟
اگر کسی به شما گفت «طرح صیانت» نتیجه رای ندادن شماست، آبان ۹۸ را بهخاطرش بیاورید و بگویید «شبکه ملی اطلاعات» و در پی آن «قطعی اینترنت» نتیجه رای دادن است! چرا که هیچ دولتی بهجز روحانی نمیتوانست با ژست آزادی و استقلال، متخصصان و تکنوکراتها را وارد بازی شبکه ملی اطلاعات کند! اگر دولت اصولگرایی بود، شبکه ملی اطلاعات نهایتا به اندازه درِ قابلمه کرونایاب پیشرفت داشت! شبکه ملی اطلاعات که قرار است «طرح صیانت» برروی آن اجرایی شود، طفل بالغ شده شده در دوران دولت برآمده از اصلاحات است، اصلاحاتی که امروز سعی میکند با نکوهش و مقصر جلوه دادن مردم بگوید: «اگر رای میدادید نمیگذاشتیم چنین اتفاقی بیایفتد». نتیجه رای دادن بود که متخصصان و تکنوکراتها را مجاب کرد بدون فکر و منطق و با شعار پیشرفت و آزادی، وارد سیستم و جریان سرکوب شوند، در خیالشان قلههای پیشرفت را طی میکردند، در واقعیت سیستم سرکوب را برای مواقع مورد نیاز تجهیز میکردند، توجیهشان این بود «بد است کشور ما مستقل باشد؟» این متخصصان چه کسانی هستند؟ ابرآروانیها، آپاراتیها، آسیاتکیها و دهها شرکت دیگر که پشت صحنه شبکه ملی اطلاعات (اینترانت ملی) را ساخته و تکمیل کردهاند و در ظاهر بیانیه میدهد و شعار مخالفت و آزادی سر میدهند! کارگزاران سرکوب و شَر!
نکته مهم این است، شرکتهای مثل آپارات، ابرآروان، ابرزس و... که مقدمات قطعی اینترنت ایران (شبکه ملی اطلاعات) را فراهم کردهاند هیچوقت قطعی اینترنت نخواهند داشت و ما رعیتها باید بر اساس تشخیص دیگران به اینترنت دسترسی داشته باشیم!
[یکشنبه, مرداد ۰۳, ۱۴۰۰
|
0
نظر
]
ارزشیها و حامیان حکومت از بردهای کیمیا علیزاده ناراحتاند و از باخت او خوشحال، و به او میگویند: «بیوطن» و «خودفروختهایی» که، کسی از بردهایش خوشحال نمیشود. آنها (حامیان حکومت) خوشحالی و پیگیری مردم ایران (حامیان کیمیا) را مثل همیشه نمیبینند!
بحث سر بازیکن ایرانی یا مهاجر نیست، بحث تقابل میان ارزشهای حکومتی و انسانی و مردمی است. کیمیا ۲۱ سالش بود، از آگاهی خود استفاده کرد و ساختار زنستیز را به چالش کشید، او خود را «یکی از میلیونها زن سرکوبشدهٔ ایرانی» دانست و گفت که مقامات جمهوری اسلامی از موفقیت او به عنوان ابزاری تبلیغاتی استفاده میکردهاند! او در بخشی از حرفهایش خطاب به مردم ایران میگوید: «چون نمیخواستم از پلههای ترقی با نشستن پای سفره فریب، ریا و فساد بالا بروم، به همین خاطر رنج دوری از وطن را به جان خریدم.» او بهدرستی بعد از مدتی که آگاه شد، به فریب، ریا و فساد حاکم نه گفت و خود را از زیر پرچم حکومتی که حق زندگی، حق طلاق، حق پوشش و همه حقوقش را به رسمت نمیشناسد کنار کشیده بود، او آزادی میخواست، او میخواست انسان دیده شود و حقوق انسانیش نادیده گرفته نشود. او رنج مهاجرت، سختی دوری از وطن را به جان خرید تا مثل یک انسان دیده شود و زندگی کند، او بیوطن نیست، وطن او ایران است، او خودفروخته نیست، او خود را به حکومت ایدئولوژیک نفروخته است، مردم ایران از شکست او ناراحت میشوند و از پیروزیش خوشحال، او امروز در قلب ایرانیهاست، چرا که خواستههای مردم همان است که کیمیا علیزاده آنها را دنبال کرده و میکند، زندگی در جامعه آزادی، حقوق برابر، داشتن شأن و کرامت انسانی، داشتن امنیت و آرامش، حداقل خواستههای یک انسان است که کیمیا علیزاده روی آنها پافشاری میکند.
فارغ از مسابقات و ورزش، همین که او تسلیم ستم، نابرابری، تحجر، ریا و زنستیزی حاکم نشدهاست نشان میدهد او برنده است.
همانطور که حکومت و هوادارانش همه موضوعات را، فرهنگ، ورزش، اقتصاد و... را سیاسی و ایوئولوژیک میبینند، متر و عیار مردم نیز همان است، هر کسی، هر تفکری، هر موضوعی به ایدئولوژی حکومت نزدیک باشد، از آن فاصله میگیرند، شکست آن را شکست حکومت میدانند و خود را در تقابل با حکومت میبینند، کاربری بهدرستی نوشته بود: «ایران، جمهوری اسلامی را شکست داد».
[چهارشنبه, تیر ۳۰, ۱۴۰۰
|
0
نظر
]
الهه هیکس، پروپاگاندیست عامل شَر و حامی جنایت است یا پژوهشگر حقوق بشر؟ این پژوهشگر نقض حقوق بشر وابسته به جمهوری اسلامی گفتهاست: «تعداد زیادی افراد مسلح عضو مجاهدین بین معترضین خوزستان هستند که از طرف اسرائیل آموزش دیده و حمایت میشوند»
این چیزی فراتر از عادیسازی شَر یا پروپاگانداست، این مشارکت مستقیم در کشتار مردم معترض در خیابانهای خوزستان و ایران است. او صراحتا با این نوشتارش برای معترضان پروندهسازی میکند و افکارعمومی جهان را برای سرکوب اعتراضات، اعترافات اجباری و اعدامهای پیشرو آماده میکند. بهراستی که او در کنار دیگر دوستانش فرناز فصیحی، نگار مرتضوی، تریتا پارسی و... عضو بخش کرواتی و بیحجاب وزارت امور خارجه جواد ظریف هستند. انسانهای بیشرم و وقیحی که هیچ بویی از انسانیت نبردند و جز دفاع از سرکوب مردم و دفاع از حکومت چیزی در کارنامه خود ندارند. اشخاصی که درد و رنج مردم را رنگ میکنند و با روسریها و کاشیهای رنگی آن را به اختلافات خانوادگی تقلیل میدهند.
کار آنها همین است، خشونت و جنایت حکومت را توجیه کنند تا جامعه جهانی سرکوب و جنایت در ایران را یک امر عادی ببیند. او در کنار دیگر عوامل عادیساز شَر در کشورهای آزاد جهان، کشتهشدگان آبان را اشرار و اغتشاشگر معرفی میکردند تا جامعه جهانی حساسیتی به کشتهشدن کودک ۱۴ ساله نداشته باشد که گلوله سرش و قلبش را سوراخ کرده بود. او و همکارانش که بخش کرواتی و بیحجاب وزارت امور خارجه جواد ظریف و حکومت هستند، موشکهای سپاه را عادی و برای دفاع از ایران نشان میدادند، موشکهای که به هواپیمایی اوکراین اثابت کرد و ۱۷۶ انسان بیگناه را به کام مرگ کشاند و به قتل رساند. او جزکسانی است که میگوید در ایران حجاب اجباری نیست، مقامهای اروپایی را مجاب میکند که حجاب اجباری فرهنگ خودخواسته و انتخابی ایرانیان است و لچکی بر سر بیاندازید و به ایران بروید تا به فرهنگ مردم توهین نکنید. او کشتار آبان را امری کوچک نشان میدهد و دنیا را مجاب میکند واکنشی به آن نشان ندهید! در بزنگاهها از انتخابات و لزوم شرکت در آن میگوید و همراه اصلاحطلبان زیر میز میزند!
مادر پژمان قلیپور بهدرستی به او گفت: «تو که داره یقه جر میدی برای اینا، برای چی خارج از کشوری؟ چرا نمیآی تو ایران؟ چرا نمیآی کنار ما زندگی کنی تو که موافقی باهاش؟ مگه نمیگی ایران خوبه؟ چرا رفتی اون سر دنیا زبون ما شدی؟ تو غلط میکنی بهجای ما حرف میزنی، تو بیخود میکنی بهجای ما حرف میزنی.»
الهه هیکس که پیش از این سابقه به سکوت واداشتن خانوادههای زندانیان سیاسی و کشتهشدگان اعتراضات را در کارنامه خود دارد در دورهای، پژوهشگر سازمان دیدهبان حقوق بشر بودهاست.
در مقابل او و همکارانش چه میتوانیم بکنیم؟ در مقابل دروغ، سلاحی جز حقیقت نداریم، باید با حقیقت در مقابل پروپاگاندا و دروغهای آنها بایستیم، به خقیقت پایبند باشیم، حقیقت را بگویم، حقیقت را نشر بدهیم و ترسی از نشر حقیقت نداشته باشیم، در شرایط کنونی لزوم آزادی ما همراهی با حقیقت است.
[شنبه, تیر ۲۶, ۱۴۰۰
|
0
نظر
]
مردم خوزستان میگویند: « تشنهایم، آب میخواهیم»، پاسخشان باتون و سرب و گلوله است؛ پاسخ مردم تشنه، باتون و گلوله نیست، مردم تشنه، معترض و بهستوه آمده خوزستان را نکشید.
اگر نگران افزایش نفرت و خشونت هستید، بدون لکنت، داد بزنید، بگویید مردم و معترضان خوزستانی که آب ندارند را «نزنید، نکشید».
خشونت سیستماتیک حکومت علیه مردم و معترضان را محکوم کنید، به حاکمانی که معتقدند: «اولویت سوریه از خوزستان بیشتر است» معترض شویم و در کنار هموطنان خوزستانیمان بایستیم.
دو جوان و دو جان عزیز معترض را برای اعتراض به این وضعیت کشتهاند، مصطفی نعیماوی و قاسم خضیری را.
به این اعداد دقت کنید:
یکسوم رودخانههای ایران به خوزستان میریزد. خوزستان پرآبترین استان ایران است.
فقط ۸ درصد منابع آب کشور برای آشامیدن مصرف میشود؛ اما مردم خوزستان تشنه ماندهاند!
کجای جهان تا این اندازه زندگی را در یک سرزمین نابود کردند؟!
خوزستان سالهاست با مشکل بیآبی مواجه است. سالهاست که برخی روستاها و شهرها (بیش از ۷۰۰ روستا) برای آب آشامیدنی پول میدهند، بعدتر برای آب شرب مجبور به پرداخت پول میشوند.
کودکان خوزستانی بهعلت عدم وجود لولهکشی فاضلاب و راه یافتن آلودگیهای فاضلابی به آبهای زیرزمینی به هپاتیت مبتلا شدند.
در مسجد سلیمان بیش از ده سال است که وجود نفت و میعانات نفتی در چاههای آب اثبات شده و اعلام شده استفاده از آن خطرناک است.
مردم در ایذه قبض آب میدهند برای آبی که ندارند. در غیزانیه در سرکوب اعتراضات ۹۸ آب را بهروی مردم بستند. امروز کارد با کرونا، بیآبی، خشکسالی و فقر به استخوانشان رسیده و به ستوه آمدهاند.
برخی اطلاعات محتوا از مطالب اعظم بهرامی و مریم شوکرانی