[جمعه, فروردین ۰۴, ۱۳۸۵
|
1 نظر
]
وقتي دلتنگم، جهان، زنداني ميشود...
وفتي دلتنگم، اتاقم، قفسي ميشود...
وقتي دلتنگم، شنيدن صدايت، شوق پرواز را در بالهايي بيرمق بيدار ميكند؛
چه تقلاي اميدواركندهاي....
همواره، بيش از آنكهعشق ميورزم،دلتنگ ميشوم....
سراغت را ميگيرم مهربان...
1 نظر
اگر آنها که همدم دلتنگی هایمان هستند، نبودند، جهان چقدر وحشتناک میشد...
ارسال یک نظر
با درود،
از اینکه نظر خود را با من در میان میگذارید سپاسگزارم.
با مهر
حسین