| 3 نظر ]
چرا باید بتونن بفهمنن ؟ چون که آدم هستن ؟

دین ، سیاست ، پدر ، مادر ، جامعه ، برادر ، خواهر ، دوست ، رفیق و حتی عشقت همش دروغ هستن ، همش نصفه هستن ، همش کوتاه هستن ، هم ناقص هستن ، همش همش همش - می برن ، می کشن ، می شکنن ، ولی باز دیوانه منم چرا !

فکر می کنی می فهمنت ولی نه بخدا ! فکر می کنی آدمی ولی نه بخدا ! فکر می کنی حق زندگی داری ولی نه بخدا ! فکر می کنی تو هم باید باشی ولی نه بخدا ! تازه می خواستی بفهمی شادی ، زندگی ، عمر چیه ولی با کدوم فهمم ! همون بهتر ! فکر می کنی بودی ولی نه بخدا ! نبودی !


هیچکی نمیتونه بفهمه که دلم از چی گرفته

هیچکی نمیتونه بفهمه که صدام از چی گرفته

هیچکی نمی مونه تا با من تووی راهم همسفر شه

آخه میترسه که با من, با دلِ من در به در شده


هیچکی نمیدونه که چشمام چرا همیشه خیس خیسه

چرا هیچکی حتی یه نامه واسه من دیگه نمی نویسه

هیچکی نمیدونه که قلبم تا حالا چند دفه شکسته

هیچکی نمیدونه سر راه اون تا حالا چند دفه نشسته

3 نظر

ناشناس گفت... @ ۸:۴۴ بعدازظهر, شهریور ۰۹, ۱۳۸۷

برادرم بی قرار ه -

تقدیم به یاور همیشه مومن به آزادی ام

باز این دوئل به پاست ،شلیک کن رفیق
یک کلت بین ماست، شلیک کن رفیق

بین خدا وما کلتت دروغی نیست
این است حرف راست ، شلیک کن رفیق

کلتت دروغی نیست ، مثل خیال ماست
این یاوه نا بجاست ، شلیک کن رفیق

هفت تیر دست توست ،اما تو میرود
Waiting please just، شلیک کن رفیق

آغاز بیت قبل ،آنجا میان راه
این ماجرا سواست، شلیک کن رفیق

این ماجرا سواست ،اما برای تو
پایان ماجراست، شلیک کن رفیق

بن بست راه من ، امروز گفتی ام
این راه تا کجاست ؟، شلیک کن رفیق

هی ! با تو ام رفیق ، هفت تیر کهنه شد
شلیک یک نداست ، شلیک کن رفیق

در قحطی خدا یک حرف تازه نیست
موسی که بی عصا ست ، شلیک کن رفیق

بت خانه ها پرند ،مشتی تبر بیار
یک یا علی به جاست ، شلیک کن رفیق

این یا علی که هیچ ، گفتن ثواب نیست
تعبیر ناسزاست ، شلیک کن رفیق

شطرنج ای رفیق ،مرگ است و زندگی
بازی سر خداست ، شلیک کن رفیق

بازی سر خداست ، بردن که نا رواست
کلتت ببین کجاست، شلیک کن رفیق

این ماشه را به حتم ، یک دست می چکی
دستی که بر دعاست ، شلیک کن رفیق

تنها امید ماست ، پیغمبر خداست
پیغمبرت گداست ، شلیک کن رفیق

دار ی به قد من ، دستت یه ماشه است
خون خدا رواست، شلیک کن رفیق

این آخرین صداست ،اوج گلوله ات
راهی که بی خطاست، شلیک کن رفیق

تا شهر خالی است ، ترسی به دل نده
اینجا خدا کماست ، شلیک کن رفیق

شهری که مزد تو ، مرگی چنین سزاست
یک بسته مانتانا ست ، شلیک کن رفیق

یک وعده زندگی ،حتما خدا نخواست
اینجا خدا ریاست ، شلیک کن رفیق

قلبت به ماشه است ، فکرت به پیش ما
قلب یخی رضاست، شلیک کن رفیق

اینجا به مرگ من ، راضی شدی ولی
تنها خدا نخواست ، شلیک کن رفیق

علیرضا فیروزی گفت... @ ۹:۵۶ بعدازظهر, شهریور ۰۹, ۱۳۸۷

ولی فکر نمی کنم اگر بشناسن هم فرق زیادی داشته باشه! همیطور که خیلی ها رو می شناسیم که می شناسن و فرقی براشون نمی کنه!

ناشناس گفت... @ ۵:۰۲ بعدازظهر, شهریور ۱۵, ۱۳۸۷

hamin lazat esheg beh fahmidan andak ensanha beh adam omyed zendegi mideh ,hata ager yeh nafer bashand mohem to va ensanyat to ast ager tamam donya ra syahi fara begire , on fahmydan va ensanyat hata yeh nafer manand shamei ast keh ,syahi ba On azmat ash nabod mikoneh va faryadi mizaneh keh man hastam va khaham bod va man ha va ma hai dygar ...
beh omyed dydar
ariuo

ارسال یک نظر

با درود،
از اینکه نظر خود را با من در میان می‌گذارید سپاس‌گزارم.
با مهر
حسین