خویشتن را سرا پای گل بگرفتم
تا غم درون من نبینی
روی شاد و لب خندان بینی
تو چه می دانستی از اندوه درون من !!؟
خویشتن را ردایی سپید بدادم
گذشته ی سیاه خویش بپوشاند
آینده سپید به رویت بگشاید
تا که دفتر سیاه من نخوانی
خویشتن را سرا پای گل بگرفتم
تا غم درون من نبینی
روی شاد و لب خندان بینی
تو چه می دانستی از اندوه درون من !!؟
خویشتن را ردایی سپید بدادم
گذشته ی سیاه خویش بپوشاند
آینده سپید به رویت بگشاید
تا که دفتر سیاه من نخوانی
وبلاگ واقعیت های زندگی نوشته های است از آنچه که در ذهن یک جوان ایرانی می گذرد و من سید حسین رونقی ملکی (زاده ۱۴ تیر ۱۳۶۴ در ملکان) وبلاگ نویس و فعال حوزه آزادی بیان هستم ؛ آموخته ام ، ببینم ندیده ها را ، بشنوم نشنیده ها را ، بدانم ندانسته ها را ، بفهمم دوست داشتن ها و تنفرها را ، تصمیم بگیرم ، عمل کنم و محکم بایستم . یک وبلاگ نویس ایرانی هستم ، بدون هیچ گرایش سیاسی و حزبی در دفاع از آزادی بیان و حقوق بشر فعالیت می کنم . حافظ می گوید : (منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن ، منم که دیده نیالودهام به بد دیدن ؛ وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم ،که در طریقت ما کافریست رنجیدن ؛ به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات ،بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن ، مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست ، به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن ، به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب ، که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن )
All Content by Hossein Ronaghi Blog is licensed under a Creative Commons Attribution-ShareAlike 4.0 International License.
1 نظر
آقای رونقی درود بر شما
غمگین نبینمتون!
;)
ارسال یک نظر
با درود،
از اینکه نظر خود را با من در میان میگذارید سپاسگزارم.
با مهر
حسین