| 1 نظر ]

اتهامات واهی و بدون اعتبار حقوقی همیشه از طرف جمهوری اسلامی به آنها که ساز مخالف می زنند وارد هست ، این اتهامات این بار هم دامن گیر دو عکاس خبری شده ، عکاسانی که سابقه بسیار درخشان در حوزه عکاسی دارند ، مجید سعیدی و سایتار امامی که هر دو از عکاسان با استعداد و هنرمند ایران هستند .

روزنامه ایران بار دیگر مدعی شد که شبكه تهيه و ارسال عكس از اغتشاشات به نفع بيگانگان شناسایی و برخی از عوامل آن بازداشت شده است این روزنامه در ادامه مطلب خود نوشته است : از ميان عناصر دستگير شده در اين خصوص دو تن از آنها به نام‌هاي م.س ( مجید سعیدی ) و س.الف ( ساتیار امامی ) ضمن اقرار به ارتباطات خود با جريان مذکور نحوه فعاليت و همکاري خود با اين جريان را تشريح و ساير اعضا و سرپل‌هاي ارتباطي شبکه عکس را معرفي کرده اند که بررسي‌هاي بيشتر در اين باره ادامه دارد.

هیچ کس منکر ارتباط خود با جنبش مردمی نیست ! و این دو عکاس هم از این امر جدا نیستند ، اما بدور از مسائل جنش این دو نفر حرفه ای خود را دنبال کرده اند و این در هیچ کجای این کره خاکی جرم به حساب نمی آید مگر در جمهوری اسلامی ایران ، که شاهد آن هستیم !

مقامات می گویند عده ای به جرمهای مختلف دادگاهی می شوند ولی مگر می شود چنین جرم های را به مردم بی دفاع و بی سلاح که صد ها کشته و زخمی و بازداشتی نصیبشان شده است نسبت داد ؟ امیدوارم هیچ کس مرگ و زندان را باور نکند ، همانطور که کسیاعترافات دروغین و ساختگی را باور ندارد ! ساز مخالفان را به هر طریقی می خواهند بشکنند ، با اعترافات دروغین زیر فشارها ، با اتهامات واهی و بی اساس و این خود نشان گر ضعف حاکمان در مقابل جنبش مردمی هست .

مطمئن هستم که این دوستان نیز زیر فشارهای شدید اعترافاتی خواهند داد که هیچ اعتباری ندارند و نمی توان به آنها استناد کرد ، امیدوارم که این پرونده سازی ها و اعتراف گیری های دروغین هر چه سریعتر متوقف شود و این دوستان عکاس نیز سالم و تندرست به آغوش خانواده خود بازگردند .

پی نوشت :
ادامه نوشته ... »
| 2 نظر ]
گویا امروز برخی از دوستان از طرف ناجا و ایرانسل پیام های رو دریافت کردند که بیشتر شبیه طنز هست ، اما از طرفی می توان گفت در این شرایط حساس که موبایل بعنوان یکی از بنیادی ترین ابزارهای ارتباطی و اطلاع رسانی هست این عمل ناجا و ایرانسل می تواند نوعی تهدید و ترساندن مردم در امر کاهش اطلاع رسانی از طریق این وسیله باشد !

متن ارسالی به شرح زیر است :

شما به دلیل تحریک افکار عمومی به اغتشاش و اشوبگری از طریق تلفن همراه شناسایی شده اید حداکثر تا تاریخ 5/5/1388 خود را به ستاد مرکزی خبری واقع در خیابان 5آذر . اذر 1 معرفی نمایید
sms sender : etl@naja.ir

شما به علت داشتن تخلف تلفنی و داشتن شاکی خصوصی و عمومی مورد پیگرد قرار خواهید گرفت
ایرانسل
sms Sender : peigard@irancell.ir

امیدوارم این مطلب نوعی شوخی از طرف دوستان باشد و چنین موردی صحت نداشته باشد چرا که این واقعیت این امر نشانگر کنترل تمامی مکالمات و پیام های کوتاه از طرف دستگاههای امنیتی می باشد که زنگ هشداری برای همه دوستان در داخل ایران هست .

ادامه نوشته ... »
| 0 نظر ]

احمد شاملو (زاده ۲۱ آذر، ۱۳۰۴ در تهران؛ ۱۲ دسامبر ۱۹۲۵، در خانهٔ شمارهٔ ۱۳۴ خیابان صفی‌علیشاه- درگذشته ۲ مرداد ۱۳۷۹؛ ۲۴ ژوئیه ۲۰۰۰ فردیس کرج) شاعر، نویسنده، فرهنگ‌نویس، ادیب و مترجم ایرانی بود. آرامگاه او در امامزاده طاهر کرج واقع است. تخلص او در شعر الف. بامداد بود.

شهرت اصلی شاملو به خاطر شعرهای اوست که شامل اشعار نو و برخی قالب‌های کهن نظیر قصیده و نیز ترانه‌های عامیانه‌است. شاملو تحت تأثیر نیما یوشیج، به شعر نو (که بعدها شعر نیمایی هم نامیده شد) روی آورد،اما برای اولین بار درشعر «تا شکوفهٔ سرخ یک پیراهن» که در سال ۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد وزن را رها کرد و به‌صورت پیشرو سبک جدیدی را در شعر معاصر فارسی گسترش داد. از این سبک به شعر سپید یا شعر منثور یا شعر شاملویی یاد کرده‌اند. بعضی از منتقدان ادبی او را تنها شاعر موفق در زمینه شعر منثور می‌دانند.

شاملو علاوه بر شعر، کارهای تحقیق و ترجمه شناخته‌شده‌ای دارد. مجموعه کتاب کوچه او بزرگ‌ترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامیانه مردم ایران می‌باشد. آثار وی به زبان‌های: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، زاگربی، رومانیایی، فنلاندی، ترکی ترجمه شده‌است.


شعر زیر یکی از اشعار ترجمعه شده توسط احمد شاملو هست به نام اما من انسانم که شاعر آن ايليا ارنبورگ است .

گذرگاهی صعب است زندگی; تنگابی در تلاطم و در جوش.
ایمان، یکی چشم بند است; دیواری در برابر بینش.
به خیره مگو که ایمان کوه را به جنبش درمی‌آورد
من کوه بی‌جان نیستم انسانم من!

سنگ مقدس در این جهان بسیار است
صیقل خورده به بوسه‌های لبان خشکیده از عطش.
ایمان به جسم بی‌جان روح می‌بخشد، لیکن
من جسم بی‌جان نیستم انسانی زنده‌ام من.

من نابینایی ِ آدمیان را دیده‌ام
و توفیدن گردباد را بر عرصه‌ی پیکار،
من آسمان را دیده‌ام
و آدمیان را سر گردان به مِهی دودگونه فروپوشیده،
مرا به ایمان ایمان نیست.
اگر اندوهگینت می‌کند بگو اندوهگینم.
حقیقت را بگو، نه لابه کن نه ستایش.
تنها به تو ایمان دارم ای وفاداری به قرن و به انسان!

توان تحملت ار هست شکوه مکن.
به پرسش اگر پاسخ می‌گویی پاسخی در خور بگوی.
در برابر رگبار گلوله اگر می‌ایستی مردانه بایست
که پیام ایمان و وفا به جز این نیست

شاعر : ايليا ارنبورگ
ترجعه شعر : احمد شاملود

بیشتر بخوانید :

منابع :

ادامه نوشته ... »
| 0 نظر ]

تولد سیاهی بود ، پر از خون ، غم و غصه ؛ انگار همین دیروز بود خون بی گناهان را ریختند و یاران و همرزمان ما را در زندان افکندند ، روزگار غریسبیست نازنین ! به یاد همه جان باختگان راه آزادی و میهن ، به یاد همه یاران و همرزمانی که در بند هستند


عاقبت پرنده شد
دل دیوانه ی من
رفت و بر شاخه نشست
دل بیچاره ی من
*
منتظر ماند که باز
برسی از ره دور
شب تنهایی او
پر شود از تو و نور
*
عاقبت ستاره شد
دل ماتمزده ام
رفت تا خلوت ابر
در شب غم زده ام
*
عاقبت بهانه شد
عشق و شیدایی من
حرف آغاز تو شد
شعر تنهایی من
*
عاقبت شراره شد
شعله های قلمم
آتش سرخ دعا
به نگاه هر شبم
*
عاقبت ترانه شد
دردهای دل من
موج دریای خداست
به تن ساحل من
*

عاقبت خاطره شد
شانزده سال گذشت
به تماشای سکوت...
و شکست...

*
....
متولد شده ام !
...

فریبا شش بلوکی
ادامه نوشته ... »