
[شنبه, بهمن ۱۸, ۱۳۹۹
|
0
نظر
]

خبر میدهند میخواهند ترمینال مسافربری شهر ملکان را افتتاح کنند، پدرم میرود آنجا میبیند دروغ است، یک کانکس و مقداری تجهیزات گذاشتهاند و میگویند این ترمینال مسافربری است، پدرم معترض میشود که حق مردم ملکان این نیست، جلوی دزدیها در شهرداری و ادارات ملکان گرفته شود، شهر آباد میشود، تلفنش را درمیآورد فیلم بگیرد و بگوید دروغ میگویید! اوباش و نوچههای شورای شهر و شهرداری ملکان...
[چهارشنبه, بهمن ۱۵, ۱۳۹۹
|
0
نظر
]

حکایت مادران و زنان سرزمین ما، حکایت «باید سوخت و ساخت» است.تقریبا میتوان گفت مادران و زنان نسل قدیم و نسل ما، در زندگی هیچ انتخاب، آزادی و لذتی را آنگونه که خودشان میخواستند تجربه نکردند، به سن بلوغ که رسیدند باید به ازدواج تن میدادند و شغل همسری را برمیگزیدند! وگرنه با ازدواج اجباری روبرو میشدند، اگر نمیخواستند بچهدار شوند برای نگه داشتن شوهر و دوام زندگی مشترک باید بچهدار میشدند...