| 0 نظر ]

 

 

مردم ایران به به بلوغ سیاسی رسیده‌اند و دیگر در دام جمهوری اسلامی نمی‌افتند

متن کامل مصاحبه حسین رونقی: «در ایران، مردم دیگر در دام جمهوری اسلامی نمی‌افتند»
مصاحبه: به مناسبت دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ایران، این مخالف سرسخت داخلی به بلوغ سیاسی مردم اشاره می‌کند که به طور گسترده دور اول را تحریم کردند.
حسین رونقی، یکی از سرسخت‌ترین مخالفان جمهوری اسلامی که سنگین‌ترین هزینه‌ها را پرداخته، در ۳۹ سالگی چندین بار به خاطر اعتراضاتش علیه ظلم‌های رژیم به زندان افتاده است. او در ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲ دوباره دستگیر شد زیرا سرکوب خونین اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی را که به خاطر بدحجابی کشته شده بود، نقد کرده بود. دو ماه بعد با وثیقه آزاد شد. این روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس که با وال استریت ژورنال همکاری دارد، در دوران بازداشت پایش شکسته و آسیب دیده و یکی از کلیه‌هایش از کار افتاده است.
آزار و اذیت مداوم مقامات اسلامی هرگز نتوانسته آزادی بیان او را متوقف کند. به مناسبت دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در ایران که یک ماه پس از مرگ ابراهیم رئیسی در یک حادثه هلیکوپتر برگزار شد، حسین رونقی به نرخ بی‌سابقه ۶۰ درصدی عدم مشارکت در دور اول اشاره می‌کند، علی‌رغم درخواست‌های رهبر معظم، آیت‌الله علی خامنه‌ای، برای مشارکت گسترده. او دور دوم را که بین اصلاح‌طلب مسعود پزشکیان و اصولگرای تندرو سعید جلیلی برگزار می‌شود، بی‌معنی می‌داند.
پرسش: چه درسی از دور اول انتخابات ریاست جمهوری می‌گیرید؟
حسین رونقی: پس از حوادث اخیر، به ویژه پس از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی»، مشخص بود که مردم به دنبال راهی برای ابراز اعتراض و مخالفت خود با قدرت هستند. ما دوباره به طور گسترده شاهد این موضوع در آخرین انتخابات ریاست جمهوری بودیم. اگرچه مقامات می‌گویند نرخ مشارکت ۴۰ درصد بوده، اما شواهد بسیاری که جمع‌آوریشده است نشان می‌دهد که مشارکت از ۱۵ درصد فراتر نرفته است، زیرا مردم به طور کلی سیستم سیاسی در ایران را رد کرده‌اند.
پرسش: آیا این نرخ پایین مشارکت پیامی به جمهوری اسلامی است، که رهبرجمهوری اسلامی خواستار مشارکت گسترده بود؟
حسین رونقی: این نه تنها یک شکست بزرگ، بلکه یک «نه» بزرگ به جمهوری اسلامی است، حتی اگر ارقام رسمی مشارکت درست باشد، زیرا مقامات همیشه تأکید کرده‌اند که رأی دادن به معنای تأیید سیستم است، صرف‌نظر از اینکه کدام کاندیدا انتخاب شود. بنابراین مردم ترجیح دادند به پای صندوق‌های رأی نروند تا مجبور نشوند سیاست‌های مخرب قدرت را تأیید کنند و در عوض بتوانند تمام رویه‌های منفی، ضد ایرانی و مخالف منافع جمعی را رد کنند.
پرسش: نظرتان در مورد اصلاح‌طلبانی که از مردم خواستند به نفع مسعود پزشکیان رأی دهند چیست؟
حسین رونقی: این توضیح به طور ضعیف از سوی اصلاح‌طلبان یا افرادی که خود به سیستم وابسته هستند داده شده است. همه این شخصیت‌ها که خود را روزنامه‌نگار، تحلیلگر یا فعال سیاسی معرفی می‌کنند و مردم را به رأی دادن به نفع ایران تشویق می‌کنند، خود به سیستم وابسته هستند و نمی‌توان آن‌ها را بخشی از مردم دانست. آن‌ها در واقع نقش تبلیغاتچی قدرت را بازی می‌کنند، چه در داخل و چه در خارج از کشور، و هدفشان قطبی‌سازی جامعه، رادیکالیزه کردن آن و با استفاده از دروغ، تشویق مردم به مشارکت در رأی‌گیری به نام انتخاب بین بد و بدتر است.
پرسش: آیا به نظر شما امروز تفاوتی بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان در ایران وجود دارد؟
حسین رونقی: مشکل این است که بین دو کاندیدای بد انتخاب بهتری وجود ندارد. هر دو گزینه تقریباً یکسان هستند و رئیس جمهور در ایران هیچ تأثیری بر سیاست‌های کشور ندارد. مسئله این است که سیاست‌های اساسی قدرت، مانند برنامه هسته‌ای یا دخالت‌های سپاه پاسداران در کشورهای همسایه ایران، در اختیار رئیس جمهور نیست. همین‌طور در مورد مسئله حجاب اجباری.
پرسش: دولت‌های اصلاح‌طلب، مانند دولت محمد خاتمی (۱۹۹۷-۲۰۰۵) و حسن روحانی (۲۰۱۳-۲۰۲۱)، به بهبود آزادی‌های فردی و آزادی مطبوعات و نشر کمک نکرده‌اند؟
حسین رونقی: این فقط در یک دوره کوتاه پس از دوره رفسنجانی (۱۹۸۹-۱۹۹۷) رخ داد و این به خاطر اصلاح‌طلبان نبود. دلیل آن این بود که قدرت در آن زمان با پدیده‌های جدیدی مانند رونق مطبوعات آزاد و اینترنت مواجه شد و پیش از آنکه بفهمد واقعاً چیست، دست به کار شد. بنابراین در دوران خاتمی سانسور اینترنت آغاز شد. در دوران روحانی ما با گسترده‌ترین و پیشرفته‌ترین سیستم محدودیت اینترنت مواجه شدیم، به لطف نخبگان، روشنفکران و کارشناسانی که او توانسته بود به سیستم جذب کند تا دستگاه سرکوب و تبلیغات قدرت را تغذیه کنند.
پرسش: چطور انتقادات تند مسعود پزشکیان، برای مثال در مورد نقش پلیس اخلاق، در مناظره‌های تلویزیونی را توضیح می‌دهید؟
حسین رونقی: این فقط شعار است. اگر به تاریخ مناظره‌های تلویزیونی جمهوری اسلامی نگاه کنید، مناظره‌های سال ۲۰۰۹، ۲۰۱۳ و حتی ۲۰۱۷ بسیار انتقادی‌تر از مناظره‌های امروزی بودند. اما همیشه روش کار یکسان بوده است. هدف این بوده که مردم را تشویق کنند در انتخابات شرکت کنند تا بعداً بگویند که مردم از قدرت حمایت می‌کنند. به همین دلیل نباید این مناظره‌ها را جدی گرفت. آن‌ها فقط برای منحرف کردن توجه مردم هستند تا آن‌ها را به رأی دادن و تأیید قدرت ترغیب کنند. اما امروز، مردم برعکس می‌خواهند بتوانند آینده خود را تعیین کنند. آن‌ها می‌خواهند کسی را انتخاب کنند که بتواند بر زندگی‌شان تأثیر بگذارد، بتواند تغییراتی ایجاد کند، بتواند جلوی کشتار مردم توسط سپاه پاسداران را بگیرد.
پرسش: آیا با تأیید کاندیداتوری پزشکیان در مقابل جلیلی، رهبر جمهوری اسلامی برای مردم تله‌ای نگذاشته تا آن‌ها را مجبور به رأی دادن و مشروعیت دادن به رژیم کند؟
حسین رونقی: کاملاً درست است. هدف از این قطبی‌سازی جعلی جامعه این است که مردم را به پای صندوق‌های رأی بکشاند. اما حقیقت این است که آگاهی مردم در سال‌های اخیر آن‌قدر رشد کرده که دیگر در دام جمهوری اسلامی و این سیاست‌های دروغین نمی‌افتند. هسته جامعه ایرانی امروز هیچ تفاوتی بین این دو کاندیدایی که به طور کامل توسط رهبر جمهوری اسلامی انتخاب شده‌اند نمی‌بیند و در نتیجه بر این باور است که رأی او هیچ تأثیری بر آینده‌اش ندارد. به همین دلیل است که دیگر به پای صندوق‌های رأی نمی‌رود.
پرسش: به جز آزادی‌ها، بهبود وضعیت اقتصادی به نظر می‌رسد اولویت بسیاری از ایرانیان باشد. آیا این مسئله نمی‌تواند مردم را به رأی دادن در دور دوم ترغیب کند؟
حسین رونقی: بله، مسئله اقتصاد یکی از مهم‌ترین مسائل در ایران است زیرا به طور مستقیم به زندگی هر فرد مربوط می‌شود. فقر به معضلی تبدیل شده که در سال‌های اخیر در جامعه گسترش یافته است، به طوری که بخش بزرگی از جمعیت دیگر نمی‌تواند نیازهای خود را تأمین کند، چه برسد به افزایش قیمت داروها. مشکل این است که در مورد اقتصاد هم، مردم قبلاً تجربه وعده‌های دولت‌های مختلف را داشته‌اند که محقق نشده‌اند. در دوران حسن روحانی، که از حمایت اصلاح‌طلبان برخوردار بود، نرخ تورم افزایش یافت.
پرسش: شما بارها زندانی و توسط مقامات شکنجه شده‌اید. با این حال، همیشه اصرار داشته‌اید که در ایران بمانید. چرا؟
حسین رونقی: ما در حال حاضر در دوره‌ای تاریخی برای ایران و مردمش زندگی می‌کنیم. در طول بیست و سه سال گذشته، من بارها دستگیر شده‌ام، چندین بار زندان رفته‌ام و شکنجه شده‌ام، اما هیچ‌گاه از هدفی که برای خود تعیین کرده‌ایم یعنی آزادی برای تمام جامعه ایرانی منحرف نشده‌ام. هیچ چیزی نمی‌تواند مرا دلسرد کند.
حسین رونقی: علاوه بر این، من معتقدم که فعالیت سیاسی در داخل ایران، حتی اگر محدود باشد، بسیار مؤثرتر از فعالیتی است که از خارج انجام می‌شود. به همین دلیل هرگز قبول نکرده‌ام ایران را ترک کنم و تحت هیچ شرایطی این کار را نخواهم کرد، حتی اگر تهدیدات زیادی دریافت کنم. ما در کشور هنرمندان، نویسندگان و سیاستمداران خوبی داریم، اما ما به افرادی نیاز داریم که بایستند و مبارزه کنند، حتی اگر به قیمت جانشان تمام شود. من فکر می‌کنم یکی از آن‌ها هستم. زیرا سرنوشت این کشور و مردمش برای من مهم‌تر از هر چیزی است که ممکن است به طور شخصی برای من اتفاق بیفتد.

ادامه نوشته ... »
| 0 نظر ]


 

مردم همچنان محکم «نه» خواهند گفت

به‌یاد سارینا اسماعیل‌زاده



کسانی که کنار هم (اصلاح‌طلب و اصولگرا) طی سال‌های اخیر مردم را سرکوب کرده‌اند، امروز از مردم رای می‌خواهند! مردم ایران باید به‌خاطر رخداد بزرگ و تاریخی ۸ تیر در حوزه سیاسی و اجتماعی به خودشان افتخار کنند. این واقعه نتیجه آگاهی جمعی است و مردم کنار هم ایستادند و به حاکمیت «نه» گفتند. به فساد، به اعدام، به حجاب اجباری، به کشتار، به سرکوب زنان، به فقر و نداری و فلاکت «نه» گفتند و همچنان هم «نه» خواهند گفت.

آن‌ها که جز نادیده گرفتن و تحقیر مردم چیزی در کارنامه خود ندارند، سال‌ها پیش مردم را از سوریه‌ای شدن می‌ترساندند و امروز از طالبانی شدن می‌ترسانند! اما مساله اینجاست که اگر طالبانی بشود، قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ استبداد و دیکتاتوری حاکم می‌شود؟ حجاب اجباری می‌شود؟ زن و مرد را تفکیک می‌کنند؟ دانشگاه‌ها و مدارس اسلامی می‌شوند؟ فساد و رانت بیشتر می‌شود؟ نوشیدنی‌های الکلی ممنوع می‌شود؟ شلاق می‌زنند؟ فستیوال‌های موسیقی را ممنوع می‌کنند؟ زندانی و اعدام می‌کنند؟ جنگ‌افروزی و موشک‌پراکنی رخ می‌دهد؟ حکومت به سمت بمب اتمی می‌رود؟ چه اتفاقی قرار است بیفتد که نیفتاده است؟

برخی از دوستان می‌گویند اصلاح‌طلبان با اصولگرایان تفاوت دارند! بله، من هم معتقدم تفاوت دارند. اصولگرایان ناتوان هستند، اما اصلاح‌طلبان به قول جواد ظریف بلدند چگونه سر مردم شیره بمالند، بلدند چگونه دروغ بگویند! بلدند چگونه بعد از شلیک به هواپیمای اوکراینی، آن را علاج کنند! بلدند چگونه افراد، نیروها و سرمایه را جذب دستگاه سرکوب کنند! چگونه اینترنت را قطع کنند! بلدند چگونه شبکه بزرگ پروپاگاندا و دروغ را در جهان سازماندهی کنند و به واسطه آن حقیقت را زیر خاک پنهان کنند.

عدم مشارکت در انتخابات، خود یک کنش و شکلی از مقاومت مدنی برای عقب راندن حاکمیت در راستای منافع جمعی و تحمیل خواسته‌های عموم مردم به حکومت است. یک گام مهم در راه طولانی و دشوار آزادی ایران که باید کنار هم آن را با صبوری طی کنیم.

مردم همچنان محکم سر جای خود خواهند ایستاد و محکم «نه» خواهند گفت، با همان اکثریت و با همان قاطعیت. چرا که هیچ‌کدام از ایرانیان سزاوار چنین زندگی که شما به آن‌ها تحمیل کرده‌اید، نیستند.

ما کنار هم و با هم می‌توانیم.
زنده باد مردم آزاده و شجاع.
پاینده ایران


ادامه نوشته ... »
| 0 نظر ]
 



 

 کلیت نظام جمهوری اسلامی فقط یک سد در مسیر پیشرفت، آزادی و آبادی ایران است.

در فضای کوچه و خیابان، اکثریت مردم به انتخابات نمایشی به دیده طنز و تنفر نگاه می‌کنند. بسیاری از مردم ایران انتخابات نمایشی جمهوری اسلامی را از مدت‌ها قبل تحریم کرده‌اند.
روی سخنم با موافقین سیستم حاکم بر ایران، شامل مزدبگیران و سهم‌خواهان از طیف‌های در ظاهر متفاوت سیاسی (اصلاح‌طلب یا اصول‌گرا) یا افراد منتفع از وضعیت موجود نیست، چرا که آن‌ها آمدند تا شیره جان این مملکت و مردم را بمکند و ایران را ویران کنند. 



روی سخنم با کسانی است که با توجیه اجباری بودن، همواره در چنین نمایش‌های مضحکی مشارکت می‌کنند.
این گروه را باید خطاب قرار داد که: جمهوری اسلامی با ماهیت تمامیت‌خواهانه خود و سرکوب خونین هرگونه نقد و اعتراض، از ابتدای اشغال کشور تا امروز، به‌ویژه در آبان ۹۸ و جنبش «زن، زندگی، آزادی»، فاقد هر نوع مشروعیت است. صدها شهروند برای اعتراضات به حق خود کشته شده‌اند؛ و حکومت بدون هیچ‌گونه احساس نیازی به پاسخگویی، با سرکوب شدیدتر برخورد کرده و خواهد کرد.

شما نیز بخشی از این جامعه‌اید و درد و رنج مردم را شاهد هستید.

شرکت در انتخابات نمایشی حتی با برگه سفید، و رای دادن به این مهره‌های حکومت که فریب‌کارانه خود را گاهی مخالف یکدیگر نشان می‌دهند اما اساساً پیروان رهبر جمهوری اسلامی سید علی خامنه‌ای هستند، مطلقاً تا امروز دستاوردی نداشته است. کلیت نظام جمهوری اسلامی فقط یک سد در مسیر پیشرفت، آزادی و آبادی ایران است. رای شما، هر قدر هم که فکر کنید بی‌اهمیت است، مانع شکستن این سد جور و ستم خواهد شد. نه تنها مانع شکستن، بلکه خشتی بر دیوار ظلم خواهد بود. نگذارید که نام شما با ستم، سرکوب و بی‌عدالتی گره بخورد.

در شرایطی که مردم به‌خاطر هر اعتراض کوچکی در خیابان با گلوله کشته می‌شوند، منتقدان و متفکران حذف و کشته می‌شوند، نفس هنرمندان زیر تیغ سانسور بریده شده‌است، دانشگاه‌ها به پادگان تبدیل شده‌اند، کارگران و معلمان برای فریاد اعتراض سرکوب می‌شوند، اقلیت‌های دینی و جنسیتی با طرد مواجه هستند، مسالمت‌آمیزترین راه برای اعلام مخالفت با تمام این ستمگری‌های آشکار و رساندن پیام «نه به جمهوری اسلامی»، تحریم نمایش انتخابات مضحک و جعلی پیش‌رو است.

رای ندادن و عدم مشارکت انفعال نیست، دست کشیدن از کام‌بخشی به حکومت جائر و یک کنش اثرگذار در راستای منافع جمعی است. تنها انتخاباتی که امید است مردم به‌زودی در آن مشارکت کنند، انتخاباتی آزاد با نظارت بین‌المللی برای تعیین نوع حکومت است و چنین انتخاباتی از صندوق رایی که زیر نظر جمهوری اسلامی باشد، هرگز شکل نخواهد گرفت.

شما که شاغلان چنین سیستمی هستید، خسته نشدید از این همه بی‌اختیاری و تحقیر؟ از این‌همه سر خم کردن مقابل ظالمان؟

تکلیف فعالان سیاسی که چشم بر آینده ایران بسته‌اند و منافع شخصی و گروهی خود را اولویت قرار داده‌اند، مشخص است. آن‌ها با عنوان اصلاح، در تداوم وضعیت موجود تلاش می‌کنند، عملی که کمتر از خیانت به کشور نیست. اما ما به عنوان عضوی از جامعه باید بدانیم اگر در نمایش انتخابات شرکت کنیم، زین پس هر شهروندی که کشته شود، آسیب ببیند، بینایی‌اش را از دست بدهد، ما نیز در درد و رنج او نقش داریم و هرگز نمی‌توانیم مدعی مستقل بودن و از مردم بودن شویم.

اصلاح‌طلبان قتل‌گاه مردم را در سراب آزادی بنا کرده‌اند.

مملکت ول است حکومتی وجود ندارد، اگر هنوز کشور سرپاست چون ایران را مردم با اراده و توان‌ خودشان اداره می‌کنند، با این حال جمهوری اسلامی مالکیت این کشور را به‌زور اسحله و سرکوب از مردمانش گرفته است، مالکیت زندگی و هر آنچه دارند را. ما با مقاومت و مبارزه دوباره این سرزمین را پس می‌گیریم، چرا که باور دارم مردم مالکان اصلی این آب و خاک هستند. با کنش جمعی خود در تحریم نمایش انتخابات، برای رساندن صدای حقیقی اعتراض ایرانیان به ظلم و استبداد حاکم در کشور، پشت درهای بسته و دور از چشم سایر مردم جهان، هوشیاری و آگاهی جامعه را نشان خواهیم داد و امید به تغییر را بیش از پیش در دل جامعه و خودمان زنده نگه خواهیم داشت. با هم و کنار هم می‌توانیم.

پاینده ایران، پاینده مردم شجاع ایران.

ادامه نوشته ... »
| 0 نظر ]

 

 


 


 همه خسته‌ایم، اما باید شجاعت، دلیری و آگاهی نیکا و توماج را گسترش دهیم.

این‌روزها، حال ایران بیش از پیش، خوش نیست. در واقع حال ما، مردم ایران، مدتهاست ناخوش و بد است.

از وضعیت موجود، از گزارشی که در مورد نیکا منتشر شد، از اینکه توماج را برای حرف زدن و بیان حقیقت، محکوم کرده‌اند. از اینکه رضا رسایی، عباس دریس مجاهد کورکور و افراد زیادی، زیر حکم اعدام هستند، به‌خاطر وضعیت بچه‌های اکباتان و معترضان دیگر. از اینکه شاهد افزایش خودکشی‌های گروه‌های مختلف و سرمایه های انسانی کشور بصورت‌روزانه هستیم؛ از پزشکان تا شهروندان تحت فشارهای مختلف زندگی روزمره و....
همه این‌ها باعث شده مردم خشمگین و جامعه در آستانه انفجار باشد.

فقر، فساد، رانت دزدی خفت گیری و.... فراگیر شده و اکثریت مردم، توان تامین مایحتاج اولیه زندگی را ندارند. و در چنین شرایطی فرماندهان انتظامی با دو کیلو نشان افتخار بر دوش و سینه‌شان، زنان ایران را خاکریز دشمن معرفی می‌کنند، آنها را عامل بیگانه می‌نامند و از فتح سنگرهای دشمن با این رفتارهای خشن و غیرانسانی در خیابان‌ها، سخن می‌گويند.

حق شهروندی و حقوق اولیه‌ی انسانی و آزادی زنان ایران، خاک ریز هیچ حکومتی و سردار نظامی نیست که بخاطرش حاضر هستند اینگونه با زنان بجنگند!

در جایی و زمانی هستیم که دادخواه هان و خانواده‌های کشته شدگان را علنا آزار میدهند، تهدید و بازداشت می‌کنند که چرا دنبال قاتل عزیزانتان هستید! حکم‌هایی بر اساس اعتراف‌های افرادی که تحت اجبار و شکنجه هستند (شخصا در بازداشتگاه ها شاهد شکنجه‌ها بوده‌ام)، صادر می کنند، هرصدای دیگری را خاموش و ساکت می‌کنند و از این طریق پیش می‌روند.

اگر درگیر بازداشت یکی از اعضای خانواده با آشنایان و اطرافیان خود شدیم، قطعا باید اطلاع رسانی کنیم و حرف بزنیم، در غیر اینصورت با خواست دستگاه امنیتی همراه شده‌ایم. از طرفی نهایتا منجر به آسیب به خود و دیگرانی که تصور می‌کنند این روند کارساز است خواهیم شد، حتی آزار و اذیت هایی که دیدیم را لازم است عمومی بنویسیم و تاثیر این کار را دست‌کم نگیریم.
هر شخصی که ما را مورد اذیت و آزار قرار داد در مقابلش بایستیم حتی اگر با لباس شخصی باشند و رفتاری را با او داشته باشیم که با اوباش، خفت‌گیرها و دزدها داریم! چراکه جواب عناصر فراقانونی، منطقی و قانونی نیست. در هر پوششی که هستند.

مردم داخل کشور به‌دليل انواع بلاهایی که هر روز بر سرشان می‌آید و تحمل وضعيت سخت و فشارهای روزافزون که در آن هستند، پژمرده و افسرده شده‌اند، حال هیچکس خوب نیست، و نمای کف جامعه آنچه در فضای مجازی شاهدیم، نیست چه بسا از واقعیت بسیار دور است.

جامعه هر روز تقلا می‌کند برای اینکه از منجلابی که حاکمیت به اسم زندگی برایش درست کرده، خود را از هر راهی نجات بدهد و نجات خواهد داد، هر چند که پروسه‌ای سخت است.

یادمان نرود که اگر ناامید شدیم یا حس تنهایی و شکست کردیم به این فکر کنیم که  نوجوان ایران، نیکا، تا آخرین نفس و آخرین لحظه جنگید و تسلیم نشد. ما هم مانند نیکا نباید تسلیم شویم و باید تا آخرین توان برای حق زتدگی بجنگیم و تلاش کنیم.

این کشور برای ماست، برای همه مردم ایران است و یقین دارم روزی عاقبت ایران را از اشغالگران ضدبشر حاکم، پس می‌گیریم. نسل جدید ایران ما، کشوری خواهند ساخت که فقر و بی‌عدالتی در آن حاکم نباشد و کسی برای حرف زدن به اعدام محکوم نشود و دختربچه‌ها، برای خواستن حق بدیهی، کشته نشوند.
آگاهی شجاعت و جسارت نیکا و نیکاها را گسترش خواهيم داد....

ما سکوت نمی‌کنیم و این ظالمان حاکم، می‌توانند به شیوه همیشگی خود، همه ما را به خاطر کمترین حرف و اعتراض، بازداشت حتی محکوم به اعدام کنند اما نمی‌توانند وادار به سکوت کنند.
ما با همه این سختی‌ها، در ایران کنار هم هستیم و می‌ایستیم و مدافع یکدیگر و صدای یکدیگر خواهیم بود.
به امید روزهای روشن برای ایران و ملت ایران و برای زن، زندگی، آزادی...

ادامه نوشته ... »