| 0 نظر ]
.
در جامعه و قوانین ما، زنان و دختران حق انتخاب و آزادی ندارند، حق انتخاب گرایش جنسی را ندارد و اگر همجنس‌گرا باشند هزاران برچسب منحرف و خراب می‌خورند، نمی‌توانند آنگونه که می‌خواهند با دوستانشان سفر بروند چون خانواده معتقد است دختر نباید شب بیرون از خانه بماند، رابطه جنسی قبل از ازدواج را نشان از بی‌عفتی او می‌دانند و... 

چه لذت یا دلیلی دارد زن جوانی که با صدها مانع و محدودیت مواجه است را در تنگنای بیشتر قرار بدهیم؟ او را از ابتدایی‌ترین حقوقش، از سفرها، از لذت‌ها، از زندگی، خنده و شادی، با توهماتی چون غیرت و تعصب و با بهانه‌های چون زن بودن منع کنیم و خود را عاقل‌تر بدانیم!

ما در مقام مالک یا تصمیم‌گیر آنها نیستیم که بتوانیم بگوییم چگونه زندگی کنند، چگونه لباس بپوشند، با چه کسی یا کسانی رفت‌و‌آمد کنند، در روابط‌شان کنکاش کنیم، ما، پدر، پسر، همسر، همراه، دوست و یارشان هستیم، اگر نتوانیم آزادی و استقلال‌شان را بپذیریم، طبعا برخوردهای غیرعقلانی و غیرانسانی خواهیم داشت که از جهل و عدم آگاهی ما سرچشمه می‌گیرد.

در جامعه ایران قوانین متحجر و عقب‌مانده و سنت‌های جاهلانه به اندازه کافی حقوق زنان را نادیده می‌گیرد و آزارشان می‌دهد، جامعه سنتی و عرف‌های نادرست حاکم از حجاب اجباری تا شرایط نابرابر ازدواج و نقض حقوق ابتدایی، نفس زنان را بریده‌اند، در این شرایط وانفسا ما پا روی گلوی زنان و دخترانی که اطرافمان هستند، (مادر، خواهر، همسر، دختر و دوست‌دخترمان) نگذاریم.

تا حالا از دختر یا زنی که کنارمان است پرسیده‌ایم که او چه چیزی دوست دارد، چه انتخاب‌های برای زندگی‌اش دارد؟ یا مدام حق انتخاب و آزادی او را به بهانه‌های واهی سلب کرده‌ایم؟ می‌دانیم او هم همچون ما عقل و قوه تشخیص و تفکر دارد؟ می‌تواند درست و غلط را تشخیص بدهد، تصمیم بگیرد و راهی که دوست دارد را برود؟ یا صرفا چشم‌هایشان را به تعصب و جهل بسته‌ایم و او را ضعیفه، جنس دوم و ناقص‌الخلقه می‌دانیم؟‌ ما باید بیشتر از آنکه خود را مالک زنی بدانیم، حامی و همراه او باشیم، بگذاریم آنگونه که دوست دارد و انتخاب می‌کند زندگی کند و طعم آزادی را بچشد که زندگی فارغ از جنسیت بدون آزادی بی‌معنا و مبهم است.

پی‌نوشت: چند رخداد پیرامون این موضوعات را در ذهنم مطرح کرد.

0 نظر

ارسال یک نظر

با درود،
از اینکه نظر خود را با من در میان می‌گذارید سپاس‌گزارم.
با مهر
حسین